«برای کشیدن یک پرنده»
اول باید یه قفس کشید با در واز
بعد باید یه چیز خوشگل کشید
یه چیز ساده یه چیز ملوس
یه چیز به دردخور واسه پرنده
بعد باید پرده رو برد گذوشت پاى یه درخت
تو باغى بیشهیى جنگلى چیزى
اُ پشت درخت قایم شد
بىجیک زدنى
بىجُم خوردنى...
گاه پرنده زود میاد
اما ممکنم هس که سالهاى سال بگذره
تا تصمیمشو بگیره.
نباید سر خورد
باید حوصله کرد و
اگه لازم باشه باید سالاى دراز صبر نشون داد.
دیر و زود اومدن پرنده
دخلى به خوب و بد پرده نداره.
وقتى پرنده اومد - البته اگه بیاد -
باید نفسو تو سینه حبس کرد و
سر صبر گذاشت پرنده بره تو قفس و
اون تو که رفت
در قفسو آروم با نُک قلممو بست و
بعدش
میلههاى قفسو از دم دونه به دونه پاک کرد و
خیلى هم مواظب بود قلممو به هیچ کدوم از پراى پرنده نگیره.
بعدش باید درختو کشید و
خوشگلترین شاخهشو واسه پرنده انتخاب کرد.
باید سبز برگا و
خُنَکاى باد و
غبار آفتاب و
هیاهوى جونوراى علف تو هُرم تابسّونم کشید و
اون وخ باید حوصله کرد تا پرنده تصمیم به خوندن بگیره.
اگه پرنده نخونه
نشونهى بدیه
نشونهى اینه که پرده بَده
اما اگه خوند نشونهى خوبیه
نشونهى اینه که دیگه مىتونین امضاش کنین.
پس، خیلى با ملاحظه
یکى از پراى پرنده رو مىکَنین و
اسمتونو با اون یه گوشهى پرده مینویسین.
دانلود شعر برای کشیدن یک پرنده با صدای احمد شاملو
Ahmad Shamlou & Amir Sadeghi Konjani - Track 9.mp3
«خانواده گی»
مادر مىبافه
پسر مىجنگه
به نظر مادره این وضع خیلى طبیعیه.
- پدره چى؟ اون چیکار مىکنه؟
- پدره کار مىکنه:
زنش مىبافه
پسرش مىجنگه
خودش کار مىکنه
به نظر پدره این وضع خیلى طبیعیه.
- خب، پسره چى؟
پسره اوضاعو چه جور مىبینه؟
- پسره هیچى، هیچى که هیچى:
پسره، ننهش مىبافه باباش کار مىکنه خودش مىجنگه
جنگ که تموم شد
تنگ دل باباهه مىچسبه به کار.
جنگ ادامه پیدا مىکنه و مادرهم ادامه میده: مىبافه
پدرهم ادامه میده: کار مىکنه
پسره کشته شده، دیگه ادامه نمیده.
پدره و مادره میرن گورستون
به نظر پدره و مادره این وضع خیلى طبیعیه.
زندهگى ادامه داره.
زندهگى با بافتنى جنگ کار
با کار جنگ بافتنى جنگ
با کار کار کار
زندهگى
با گورستون
دانلود شعر خانواده گی با صدای احمد شاملو:
Ahmad Shamlou & Amir Sadeghi Konjani - Track 8.mp3